احسان علیآبادی
کارشناسی ارشد مهندسی صدا
مقدمه
وقتی که صحبت از تولید صدا برای ویدئو مرتبط میشود، خرید تجهیزات مناسب، نقش بسیار مهمی دارد و حساسیت این امر با توجه به قیمتهای صعودی، بیشتر هم شده است و هر اشتباه در این زمینه، باعث زیان مالی خواهد شد؛ دلیل بسیاری از اشتباهات خرید اطلاعات غلط و توصیههای غلط (که صرفاً غرضورزانه نیستند و ممکن است خیرخواهانه باشند) است. در این مقاله، 6 تصور غلط ِرایج، بررسی میشوند.
1-1- تجهیزات بیسیم از تجهیزات باسیم بهتر هستند.
* واقعیت: باید بررسی شود.
در حیطه صدا برای ویدئو دقیقاً امکان نظر قطعی در مورد این گزاره وجود ندارد. در شرایط فیلمبرداری مختلف ممکن است هر یک به دیگری ترجیح داده شود؛ اگر کیفیت صدا و قابلیت اطمینان[1] مد نظر باشد اتصالات باسیم به دلیل نبود تداخلهای نویز اضافی (ناشی از کانال انتقال بیسیم مثل تداخلهای رادیویی و …)، پردازشها و کدکهای مورد ِاستفاده در فرآیند کدینگ برای انتقال داده و سایر محدودیتهای سیستم بیسیم ارجحیت دارد ولی هرگاه نیاز به آزادی عمل و جابهجایی باشد، تجهیزات بیسیم اولویت دارند؛ برای مثال مشخصاً نمیتوان به هر یک از بازیگران فیلم سینمایی، میکروفن باسیم وصل کرد و سیمها را جابهجا کرد!
1-2- کیفیت میکروفن از مکانیابی میکروفن مهمتر است.
* واقعیت: غلط
این گزاره یک تصور کلاسیک و البته غلط است که با هزینهی مبلغ بیشتر برای خرید میکروفن بهتر میتوان خلأ مکانیابی مناسب را پر کرد؛ برای مثال یک میکروفن یقهای باسیم 250 هزار تومانی روی سینهی سوژه صدای خیلی بهتری نسبت به میکروفن شاتگانی 15 میلیون تومانی خواهد داشت که در فاصلهی 5 متری قرار دارد. آموزش و تجربه در مورد بهترین مکانیابی میکروفن اهمیت زیادی دارد و اگر بنا است که میکروفن جدیدی خریداری شود، در نظر داشتن کاربری و مکانیابی میکروفن اهمیت زیاد دارد؛ اگر کاربری صدابرداری گفتار است، فاصله اهمیت بالایی دارد و در مراحل بعد الگوی دریافت و زاویهی دریافت میکروفن پارامترهای مهم دیگر هستند (پارامترهای دیگر مثل نوع میکروفن، دیتاشیت آن و …) بررسی میشود؛ در عین حال اگر میکروفن در فاصلهی خیلی نزدیک هم مورد استفاده قرار گیرد فرکانسهای پایین مثل صدای نفس کشیدن و … بلندتر خواهد بود.
1-3- میکروفن شاتگان، هنگام صدابرداری روی سوژه زوم (بزرگنمایی) میکند.
* واقعیت: غلط
شاید دلیل این تصور غلط، اسم میکروفن شاتگان و مقایسه آن با اسلحه شاتگان است. این که الگوی دریافت میکروفن شاتگان، بسیار باریک و با زاویه تنگ است و صداهای جانبی را دریافت نمیکند صحیح است ولی این تصور که میکروفن شاتگان در فاصلهی زیاد توانایی زوم دارد و محیط اطراف را نادیده بگیرد، کاملاً اشتباه است؛ این تصور باعث میشود صداهایی که در زاویهی دریافت میکروفن قرار دارند احتمال دارد بازتابهای صدای اصلی از فضای آکوستیکی محیطی هم به آن اضافه شود، لحاظ نشود و یا از فرکانسهای پایین که طول موج بالاتری دارند و در محیط منتشر هستند (مثل نویز سیستمهای تهویه و …) غفلت شود.
از طرف دیگر نباید فراموش شود که در میکروفنهای شاتگان الگوی دریافت شاتگانها در زوایای غیراصلی آن،هم دریافت صدا وجود دارد. (شکل 3)
1-4- برای لولگیری (تنظیم سطح) صدا، میتر (نمایشگر لول) صدا کافی است
* واقعیت: غلط
این مورد هم یک اشتباه و تصور غلط بسیار رایج است که در ضبط صدا برای ویدئو رواج دارد. در هنگام ضبط صدا، میترهای تجهیزات ضبط (مثل گیرندههای میکروفن یقهای، ریکوردرها، دوربین و …) تنها میزان شدت سیگنال (با تأکید مجدد، سیگنال) ورودی را نمایش میدهند و باید با هدفون مناسب، در هنگام ضبط، لول صدا چک شود و لولگیری مناسب انجام شود.
1-5- تا جایی که صدا دیستورت نمیشود باید با صدای بالا، ریکورد کرد
* واقعیت: غلط
این تصور غلط ناشی از این واقعیت است که در سیستمهای آنالوگ این گزاره، صحیح بود و وقتی صدابرداران از دنیای ریکوردرهای آنالوگ (شکل 5) به دنیای دیجیتال وارد شدند این اصل را کماکان رعایت میکردند در صورتی که دیگر نیازی به این امر نیست!
در توضیح باید گفت که در صدابرداری آنالوگ اولاً باید حداکثر سیگنال به نویز ممکن را ضبط میکردند (نویز داخلی ریکوردر که صدای هیسمانندی را به صدای اصلی اضافه میکرد و ناشی از نوار ضبط بود)؛ ثانیاً در ضبط صدای آنالوگ بعضی صدابرداران، به مقدار کم و کنترلشده صدا را تعمداً کلیپ میکردند تا به هارمونیک دیستورشن[2] مطلوبی برسند.
در ریکوردرهای دیجیتال دیگر خبری از نوار ضبط و دیستورشن هارمونیک مطلوب نیست بنابراین منطقی است که هدروم[3] مناسب را در هنگام ضبط در نظر داشت.
1-6- هر صدایی در مرحله پستولید (تدوین)قابلیت جایگزینی و اصلاح دارد
* واقعیت: غلط
در مرحلهی تدوین، بسته به مهندس صدای مربوطه و سطح توانایی و تجهیزات او، تغییرات بسیاری صورت میگیرد؛ تصحیح صدا، ضبط مجدد دیالوگها، استفاده از اتاق فولی و یا افکتهای صدای دیجیتال و … گوشهای از این تغییرات است با این حال تمام این تغییرات زمانگیر، هزینهبر و در بعضی موارد غیرممکن است! برای مثال در بعضی موارد صدای بازیگر که در صحنه بد ضبط شده به دلیل مرگ بازیگر، قابل جایگزینی نیست (هیث لجر[4] در شوالیه تاریکی[5]) و یا تصور کنید که بودجهی کافی برای بازآفرینی صحنهای در جنگل، ساحل، مترو و یا حتی رستوران در فیلم وجود نداشته باشد.
همیشه به یاد داشته باشید ضبط صدا در صحنه ارزانتر و باکیفیتتر از مرحلهی پستولید است.
[1] reliability
[2] harmonic distortion
[3] headroom
[4] Heath Ledger
[5] The Dark Knight